ترجمه شعر فارسی به انگلیسی | سهراب سپهری

بروز رسانی شده در 22 آبان1399

3 / 5. تعداد رای: 1

ترجمه شعر فارسی به انگلیسی

ترجمه شعر فارسی به انگلیسی از سهراب سپهری

زبان فارسی یکی از اصیل ترین زبان ها در سراسر جهان است و همین غنی بودن فرهنگ و زبان فارسی باعث شده است که شعرای بزرگ زیادی در خاک ایران زاده شوند.
رفته رفته شعر ها رنگ و بوی جدید و نو به خود گرفتند و شعر نو یا شعر نیمایی به وجود آمد.
در این مطلب قصد داریم شعر یکی از شعرای بزرگ ایران را برای شما به انگلیسی ترجمه کنیم.
تا پایان این مقاله با یادگیری زبان انگلیسی با کامران همراه باشید.ترجمه شعر فارسی به انگلیسی

To the Companion’s Orchard

.Call me

.Gentle is your voice

Your voice is the chlorophyll of that odd plant

.Growing at the far end of sorrow’s sincerity

Within the dimensions of this mute age

.Lonesomer am I than the taste of a chant in the Context of Alley’s Perception

.Come so I may tell you how deep my loneliness is

.My loneliness did not foresee the ambush of your volume

.And this is the nature of love

.There is no one

Let’s steal life, then

.Divide it between two dates

.Let’s fathom the state of stone

.Let’s see things, quick

Look, the hands of the fountain

.Disintegrate time into powder on the clock face of the pond

.Come and thaw like a word on the surface of my silence

.Come and melt in my palm the luminous mass of love

Warm me

(And once upon a Kashan plain, the sky clouded over

.And it started raining heavily

And I felt cold, then behind a rock

.(The hearth of peony warmed me up

ترجمه شعر نو فارسی به انگلیسی

ترجمه شعر فارسی به انگلیسی
ترجمه دقیق شعر فارسی به انگلیسی

“ترجمه فارسی”

به باغ هم سفران

صدا کن مرا!

صدای تو خوب است.

صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حُزن می روید.

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.

و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد.

و خاصیت عشق این است.

کسی نیست، بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت

میان دو دیدار قسمت کنیم.

بیا باهم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.

بیا زودتر چیزها را ببینیم.

ببین، عقربک های فواره در صفحه ی ساعت حوض

زمان را به گردی بدل می کنند.

بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام!

بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را!

مرا گم کن!

(و یک بار هم رد بیابان کاشان هوا ابر شد.

و باران تندی گرفت.

و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ

اجاق شقایق مرا گرم کرد.)

#سهراب_سپهری

برنامه آموزش گروهی چله زبان
این یک برنامه عمومی رایگان است که هدف آن آموزش گروهی زبان در ۴۰ روز است .

اگر علاقمند به شرکت در این برنامه رایگان هستید میتوانید با پر کردن فرم زیر در خبرنامه چله زبان شرکت کنید و هرروز ایمیل های درس های این برنامه را دریافت کنید .

آخرین دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید