زمان های انگلیسی

استاد کامران

بروز رسانی شده در : 1403/07/24

  1. Simple Present:
    Describes habits, facts, and regular actions
    Example: I eat breakfast every day

    حال ساده: برای توصیف عادات، حقایق و کارهای منظم استفاده می‌شود.
    مثال: من هر روز صبحانه می‌خورم.
  2. Simple Past:
    Refers to actions completed in the past
    Example: I ate breakfast yesterday
    گذشته ساده: به کارهایی که در گذشته تمام شده‌اند اشاره دارد.
    مثال: من دیروز صبحانه خوردم
  3. Present Perfect:
    Connects the past to the present, showing an action’s relevance now.
    Example: I have eaten breakfast.
    حال کامل: پیوندی بین گذشته و حال است، نشان می‌دهد کاری در گذشته انجام شده و تاثیر آن هنوز باقی است.
    مثال: من صبحانه خورده‌ام
  4. Future Simple:
    Talks about actions that will happen
    Example: I will eat breakfast tomorrow
    آینده ساده: درباره کارهایی صحبت می‌کند که در آینده اتفاق خواهند افتاد.
    مثال: من فردا صبحانه خواهم خورد.
  5. Past Continuous:
    Describes an ongoing action in the past
    Example: I was eating breakfast when you called
    گذشته استمراری: کاری را توصیف می‌کند که در گذشته در حال انجام بوده است.
    مثال: من داشتم صبحانه می‌خوردم وقتی تو زنگ زدی.
Downton Abbey سریال

more examples

  1. Simple Present:
  • He drives to work every day.
  • The sun rises in the east.
  • They study English every evening. حال ساده:
  • او هر روز با ماشین به محل کار می‌رود.
  • خورشید از شرق طلوع می‌کند.
  • آنها هر شب انگلیسی می‌خوانند.
  1. Simple Past:
  • She visited her grandparents last weekend.
  • They played football yesterday afternoon.
  • I finished the book last night. گذشته ساده:
  • او آخر هفته گذشته به دیدن پدربزرگ و مادربزرگش رفت.
  • آنها دیروز بعد از ظهر فوتبال بازی کردند.
  • من دیشب کتاب را تمام کردم.
  1. Present Perfect:
  • We have seen that movie before.
  • She has already completed her homework.
  • They have lived in this city for five years. حال کامل:
  • ما آن فیلم را قبلاً دیده‌ایم.
  • او تکالیفش را قبلاً تمام کرده است.
  • آنها به مدت پنج سال در این شهر زندگی کرده‌اند.
  1. Future Simple:
  • He will call you later.
  • They will travel to Japan next summer.
  • We will attend the meeting tomorrow. آینده ساده:
  • او بعداً با تو تماس خواهد گرفت.
  • آنها تابستان آینده به ژاپن سفر خواهند کرد.
  • ما فردا در جلسه شرکت خواهیم کرد.
  1. Past Continuous:
  • She was cooking dinner when I arrived.
  • They were watching TV while it rained outside.
  • I was reading when the phone rang. گذشته استمراری:
  • او در حال پختن شام بود وقتی من رسیدم.
  • آنها در حال تماشای تلویزیون بودند وقتی که بیرون باران می‌بارید.
  • من داشتم مطالعه می‌کردم وقتی تلفن زنگ زد.

احوال پرسی غیر رسمی
  1. Simple Present (حال ساده):
    Usage: برای بیان عادات، حقایق عمومی و کارهایی که به طور منظم یا تکراری انجام می‌شوند.
  • مثال: من هر روز کتاب می‌خوانم. (عادت)
  • کاربرد:
    • او هر روز کار می‌کند. (عادت)
    • برف در زمستان می‌بارد. (حقیقت عمومی)
    • ما همیشه به موقع به مدرسه می‌رویم. (عمل تکراری)
  1. Simple Past (گذشته ساده):
    Usage: برای اشاره به کارها یا رویدادهایی که در گذشته انجام شده و به پایان رسیده‌اند.
  • مثال: دیروز به خرید رفتم. (کار تمام شده)
  • کاربرد:
    • او دیشب فیلم دید. (کار گذشته)
    • سال گذشته به سفر رفتیم. (رویداد گذشته)
    • آنها مسابقه را بردند. (نتیجه در گذشته)
  1. Present Perfect (حال کامل):
    Usage: برای بیان کاری که در گذشته انجام شده و اثر یا نتیجه آن هنوز در حال حاضر وجود دارد.
  • مثال: من تکالیفم را انجام داده‌ام. (نتیجه‌اش در حال حاضر دیده می‌شود)
  • کاربرد:
    • او تا حالا به پاریس رفته است. (تجربه تا اکنون)
    • ما پنج سال است که در این خانه زندگی می‌کنیم. (اتصال گذشته به حال)
    • او کتاب را خوانده است. (کتاب خوانده شده و حالا نتیجه‌اش موجود است)
  1. Future Simple (آینده ساده):
    Usage: برای صحبت درباره کارهایی که در آینده اتفاق خواهند افتاد.
  • مثال: من فردا به دیدار دوستم خواهم رفت. (کار آینده)
  • کاربرد:
    • او هفته آینده امتحان خواهد داد. (کار برنامه‌ریزی شده)
    • ما در تعطیلات به مسافرت خواهیم رفت. (پیش‌بینی)
    • من بعداً با تو صحبت خواهم کرد. (اتفاق در آینده)
  1. Past Continuous (گذشته استمراری):
    Usage: برای بیان کاری که در گذشته در حال انجام بوده، اما به دلایلی متوقف شده یا همزمان با کار دیگری بوده است.
  • مثال: من داشتم تلویزیون تماشا می‌کردم وقتی که تلفن زنگ زد. (کار در حال انجام در گذشته)
  • کاربرد:
    • او داشت مطالعه می‌کرد وقتی که برق رفت. (کار متوقف شده)
    • ما داشتیم بازی می‌کردیم وقتی باران شروع شد. (دو کار همزمان)
    • آنها در حال رانندگی بودند وقتی حادثه‌ای رخ داد. (رویداد متوقف‌کننده)

try them in English

  1. Simple Present:
    Usage: Used to describe habits, general truths, and actions that happen regularly or repeatedly.
  • Example: I read a book every day. (habit)
  • Other uses:
    • He works every day. (habit)
    • Snow falls in winter. (general truth)
    • We always go to school on time. (repeated action)
  1. Simple Past:
    Usage: Refers to actions or events that happened and were completed in the past.
  • Example: I went shopping yesterday. (completed action)
  • Other uses:
    • She watched a movie last night. (past action)
    • We traveled last year. (past event)
    • They won the match. (past result)
  1. Present Perfect:
    Usage: Used to express an action that occurred in the past but has relevance or effect in the present.
  • Example: I have done my homework. (its result is still relevant)
  • Other uses:
    • She has gone to Paris. (experience until now)
    • We have lived in this house for five years. (connecting past to present)
    • He has read the book. (the book is read and its result remains)
  1. Future Simple:
    Usage: Used to talk about actions that will happen in the future.
  • Example: I will visit my friend tomorrow. (future action)
  • Other uses:
    • She will take the exam next week. (scheduled action)
    • We will go on vacation during the holidays. (prediction)
    • I will talk to you later. (event in the future)
  1. Past Continuous:
    Usage: Describes an action that was ongoing in the past but was interrupted or occurred simultaneously with another action.
  • Example: I was watching TV when the phone rang. (ongoing action in the past)
  • Other uses:
    • She was studying when the power went out. (action interrupted)
    • We were playing when the rain started. (two actions happening at the same time)
    • They were driving when the accident happened. (action interrupted by an event)

تمرین

  1. من هر روز ساعت هفت بیدار می‌شوم.
  2. دیروز به سینما رفتیم و فیلمی تماشا کردیم.
  3. من تا حالا به ترکیه سفر نکرده‌ام.
  4. هفته آینده او در مسابقه شرکت خواهد کرد.
  5. آنها در حال بازی بودند وقتی که باران شروع شد.

گردآوری شده توسط تیم تحریریه استاد کامران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *